تعداد بازدید 3685
|
نویسنده |
پیام |
admin
ارسالها : 1077
عضویت: 26 /4 /1391
محل زندگی: Shiraz
تشکرها : 805
تشکر شده : 975
|
طنز دانشجویی
اهل دانشگاهم
اهل دانشگاهم ، روزگارم خوش نیست
ژتونی دارم ، خرده عقلی ، سر سوزن شوقی
اهل دانشگاهم ، پیشه ام گپ زدن است
گاه گاهی می نویسم تكلیف
می سپارم به شما
تا به یک نمره ناقابل بیست
كه در آن زندانی ست ، دلتان زنده شود
چه خیالی ... چه خیالی می دانم
گپ زدن بیهوده است
خوب می دانم دانشم بیهوده است
استاد از من پرسید
چقدر نمره ز من می خواهی
من از او پرسیدم ، دل خوش سیری چند
اهل دانشگاهم ، قبله ام آموزش
جانمازم جزوه ، مشق از پنجره ها می گیرم
همه ذرات وجودم متبلور شده است
درس هایم را وقتی می خوانم
كه خروس می كشد خمیازه
مرغ و ماهی خواب است
خوب یادم هست ، مدرسه باغ آزادی بود
درس بی كرنش می خواندیم ، نمره بی خواهش می آوردیم
تا معلم پارازیت می انداخت ، همه غش می كردیم
كلاس چقدر زیبا بود و معلم چقدر حوصله داشت
درس خواندن آن روز ، مثل یک بازی بود
كم كمک دور شدم از آنجا
بار خود را بستم ، عاقبت رفتم در دانشگاه
به محیط خشن آموزش و به دانشكده علوم سرایت كردم
رفتم از پله كامپیوتر بالا ، چیزها دیدم در دانشگاه
من گدایی دیدم در آخر ترم
در به در می گشت
یک نمره قبولی می خواست
من كسی را دیدم ، از دیدن یک نمره ده
دم دانشگاه پشتک می زد
من نمی خندم اگر دوست من می افتد
من نمی خندم اگر نرخ ژتون را دو برابر بكنند
و نمی خندم اگر موی سرم می ریزد
من در این دانشگاه
در سراشیب كسالت هستم
خوب می دانم استاد ، كی كوئیز می گیرد
برگه حذف كجاست ، سایت و رایانه آن مال من است
تریا ، نقلیه و دانشكده از آن من است
ما بدانیم اگر سلف نباشد ، همگی می میریم
و اگر حذف نباشد ، همگی مشروطیم
نپرسیم كه در قیمه چرا گوشت نبود
كار ما نیست شناسایی مسئول غذا
كار ما نیست شناسایی بی نظمی ها
كار ما شاید این است كه در مركز پانچ
پی اصلاح خطاها برویم
اهل دانشگاهم ، رشته ام علافی است
جیبهایم خالی ست
پدری دارم ، حسرتش یک شب خواب
دوستانی همه از دم ناباب
اهل دانشگاهم
خوب میفهمم سهم آینده من بیكاری است
من نمیدانم كه چرا میگویند مرد تاجر خوب است و مهندس بیكار
و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست
كار ما نیست شناسایی هردمبیلی
كار ما نیست جواب غلطی تحمیلی
كار ما شاید این است كه مدرک در دست
فرم بیگاری هر شركت بیپیكر را پر بكنیم
|
|
جمعه 07 مهر 1391 - 20:26 |
|
تشکر شده: |
|
|
admin
ارسالها : 1077
عضویت: 26 /4 /1391
محل زندگی: Shiraz
تشکرها : 805
تشکر شده : 975
|
پاسخ : 1 RE طنز دانشجویی
مچ گیری استاد!
چهار دانشجو كه به خودشان اعتماد كامل داشتند ، يک هفته قبل از امتحان پايان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر ديگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند. اما وقتی به شهر خود برگشتند ، متوجه شدند كه در مورد تاريخ امتحان اشتباه كرده اند و به جای سه شنبه ، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراين تصميم گرفتند استاد خود را پيدا كنند و علت جا ماندن از امتحان را برای او توضيح دهند. آنها به استاد گفتند: «ما به شهر ديگری رفته بوديم كه در راه برگشت لاستيک خودرومان پنچر شد و از آنجايی كه زاپاس نداشتيم ، تا مدت زمان طولانی نتوانستيم كسی را گير بياوريم و از او كمک بگيريم. به همين دليل دوشنبه دير وقت به خانه رسيديم.»
استاد فكری كرد و پذيرفت كه آنها روز بعد بيايند و امتحان بدهند. چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر يک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست كه شروع كنند. آنها به اولين مسأله نگاه كردند كه 5 نمره داشت. سوال خيلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند. سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 نمره ای پشت ورقه پاسخ بدهند كه سوال اين بود: «كدام لاستيک پنچر شده بود؟» !!!
|
|
جمعه 07 مهر 1391 - 20:33 |
|
admin
ارسالها : 1077
عضویت: 26 /4 /1391
محل زندگی: Shiraz
تشکرها : 805
تشکر شده : 975
|
|
جمعه 07 مهر 1391 - 20:54 |
|
baharsalehi
ارسالها : 315
عضویت: 8 /6 /1391
محل زندگی: اهواز
سن: 26
تشکرها : 261
تشکر شده : 684
|
|
شنبه 08 مهر 1391 - 11:16 |
|
baharsalehi
ارسالها : 315
عضویت: 8 /6 /1391
محل زندگی: اهواز
سن: 26
تشکرها : 261
تشکر شده : 684
|
پاسخ : 4 RE طنز دانشجویی
اگر سهراب سپهری در زمان ما دانشجو بود
اهل دانشگاهم
رشته ام علافیست
جیب هایم خالیست
پدری دارم
حسرتش یک شب خواب!
دوستانی همه از دم ناباب
و خدایی که مرا کرده جواب
اهل دانشگاهم
قبله ام استاد است
جانمازم نمره!
خوب می فهمم سهم آینده من بیکاریست
من نمی دانم که چرا می گویند
مرد تاجر خوب است و مهندس بیکار
و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید
باید از مردم دانا ترسید!
باید از قیمت دانش نالید!
و به آنها فهماند
که من اینجا فهم را فهمیدم
من به گور پدر علم و هنر خندیدم
امضا : در نبرد بین انسان های سخت و روزهای سخت
این انسان های سخت هستند که می مانند
نه روزهای سخت.
|
|
یکشنبه 09 مهر 1391 - 00:30 |
|
تشکر شده: |
1 کاربر از baharsalehi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
admin / |
|
برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش (تازه سازی) صفحه نیست ، برای این کار روی تازه سازی پاسخ ها کلیک نمایید !
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.