تعداد بازدید 1168
|
نویسنده |
پیام |
baharsalehi
ارسالها : 315
عضویت: 8 /6 /1391
محل زندگی: اهواز
سن: 26
تشکرها : 261
تشکر شده : 684
|
نامه ای عاشقانه به قلم غضنفر
سلام بر تو آااای عشگ من
میدونم که صدامو شناختی پس خودمو معرفی نمی کنم
شایدم نشناختی ، منم گضنفر
آااه ای عشگ من ، چند روز که دلم برات گرفته و گلبم مثل یه ساعت دیواری
هر دگیگه شصت لیتر آب را تگسیم بر مجذور مربع میکنه ،
حالا بگو بگال محل ما چند سالشه؟
امروز یاد آن روزی افتادم که تو من را دیدی و یک دل نه صد دل من را عاشگ خودت کردی. یادت میآید؟
ای بابا عجب گیجی هستی ، یادت نمیآید؟
خیلی خنجی ، خودمو میگم. اون روز که من زیر درخت گیلاس سر کوچه ، لبو کوفت میکردم با بربری.
ناگهان پدرت تو را با جفتک از خانه بیرون انداخت و من مثل اسب به تو خندیدم ، خیلی از دست من ناراحت شدی.
ولی با عشگ و علاگه به طرف من آمدی. خیلی محکم لگدی به شکم من زدی و رفتی.
آن لگد را که زدی برگ از چشام پرید و حسابی عاشگت شدم.
از آنئبه بعد هر روز من زیر درخت گیلاس میایستادم تا تو را ببینم ، ولی هیچوگت ندیدم.
اول فکر کردم که شاید خانه تان را عوض کردید ولی بعداً فهمیدم درخت گیلاس را اشتباه آمده بودم.
یک گاب عکس خالی روی میزم گذاشتم و داخل آن نوشتم "عشگم"
هروگت آن را می بینم به تو فکر میکنم و تصویر تو را به ذهن میآورم.
اینم بگم که من بدجوری گیرتیم هااااااااا!
مثلا همین دیروز داداشم داشت به گاب نگاه می کرد ،
دو تا زدم تو سرشو بهش گفتم مگه تو خودت ناموس نداری به دختر مردم نگاه می کنی؟
راستی این شمارهای که به من دادی خیلی به دردم خورد. هر روز زنگ می زنم و یک ساعت باهات درد دل میکنم
و تو هم هی میگی "مشترچ مورد نظر در شبکه موجود نمیباشد"
من که میدونم منظورت از این حرفا چیه!
منظورت اینه که تو هم به من عشگ می ورزی ، مجه نه!؟
یه چیزی بهت میگم ولی ناراحت نشی ، گوساله! این چه وضع ابراز عشگه؟
ناراحت شدی؟ خاچ بر سر بی جنبت!! آدم انگد بی جنبه؟
ولی میدونم یکی از این روزا سرتو میندازی پایین و عین بچهٔ آدم میای تو خونهٔ من ،
راستی خواستی بیای 10 تا نون بربری هم سر راهت بجیر!
یه روزی میام خواستگاریت ، میخوام خیلی گرم و صمیمی باباتو ببوسم و
چندتا شوخی دستی هم باهاش میکنم که حسابی اول زندگی باهم رفیگ بشیم ،
راستی کلهٔ بابات مثل نور افکن می مونه.
بعد عروسی بهش بجو خیلی طرف خونهٔ ما پیداش نشه. من آدم کچل می بینم مزاجم بهم میریزه!
چندوگت پیش یه دسته گل برات از باگچه کندم که سر کوچتون دادمش به یه دختر دیگه ،
فچر بد نکن! دختر داشت نگاهم می کرد منم تو رودرواسی جیر کردم گل رو دادم بهش ،
اونم لبخند ملیحی از ته روده اش به من زد.
درسته دختره از تو خیلی خوشگل تر بود ولی چیکار کنم که بیخ ریش خودمی.
راستی من عاشگ گورمه سبزی ام (البته بعد از تو)
اگه برام خواستی درست کنی حواست باشه ،
بی نمک بشه ، بسوزه ، بد طعم بشه ، همچین لگدی بهت میزنم
كه نفهمی از من خوردی يا از خر!
خلاصه اینکه بی گراری نکن ، یه خط شعر هم برات گفتم. خوشت اومد اومد ، نیومد به درک!
بی تو مهتاب شبی گضنفر باز از آن کوچه گذشت
فکر نکن یاد تو بودم آ ، داشتم اونجا ول میگشتم
امضا : در نبرد بین انسان های سخت و روزهای سخت
این انسان های سخت هستند که می مانند
نه روزهای سخت.
|
|
جمعه 31 خرداد 1392 - 14:13 |
|
تشکر شده: |
|
|
تشکر شده: |
2 کاربر از baharsalehi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
admin & mbio & |
|
برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش (تازه سازی) صفحه نیست ، برای این کار روی تازه سازی پاسخ ها کلیک نمایید !
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.